روایت و چیدمان مستندات فیلم «۷۲ ساعت» بهگونهای است که چه بخواهیم و چه نخواهیم ما را به سمت قضاوتی عادلانه و منصفانه درباره کشف یک جنایت ظالمانه میبرد.
روایت مستند زمانی باور پذیر می شود که صاحب اثر بدون دخالت عقاید و تحلیل شخصی خود موقعیتی را بازگو کند که چه در زمان حال به خصوص آنکه رسانه های دنیا به آن پرداختهاند و چه در آینده تاریخ به فراموشی سپرده نشود.
ترور سردار در ابعاد بسیار گسترده جهانی مورد تحقیق و کنکاش قرار گرفته، بنابراین فیلمسازی میتواند از این نگاه های تیزبین و حرفه ای عبور کند و به قله فتح دلها برسد که با استفاده از فرم اصولی و حرفه ای روایتی را ترسیم کند که کسی نتواند شبهه ای به آن وارد کند.
استفاده درست از مستندات لحظه به لحظه همراه با تدوین دقیق و هوشمندانه حرفها و روایتها و تحلیل ها آنهم بدون استفاده از راوی و یا نویسنده ای که ذهن را خودبهخود به سمت شعاری بودن و غیر واقعی بودن هدایت میکند از ویژگی های موثر این مستند ۷۰ دقیقه است.
بهره بردن از تصاویر آرشیوی و به ظاهر زائد مثل دوربینهای عمومی در فرودگاه یا سالنهای عمومی و یا روشن ماندن دوربین بعد از مصاحبههای رسمی و تبدیل کردن آنها به یک مدرک مستدل در جهت القا پیام فیلم، نشان از هوشمندی کارگردان و بخصوص تدوین گر دارد.
حفظ فضای امنیتی، پلیسی در تمامی نماها با استفاده درست از نماهای بسته مثل قاب عینک، دستها، لب ها و با دوربین از پشت، ناخودآگاه حس تعلیق و اضطراب بیننده را چند برابر میکند و به او اجازه نمیدهد روایت دیگری از این ماجرا را داخل روایت این فیلم کند.
حس قدرتمندی دیگری که این فیلم در میان حرفها و تصاویر خود به تماشاگر منتقل میکند و نکته بسیار کلیدی و ارزشمند است، شناخت درست و واقع بینانه از شخصیت معنوی این قهرمان ملی است.
نمیتوان با این فیلم او را فقط یک سردار نظامی دید که دشمن در پی از بین بردن اوست؛ بلکه یک نظامی منحصر بفرد است که همه از سرباز تا فرمانده، از کارمند تا مستشار و دیپلمات به نوعی او را پیامبر مهربانی و نجات دهنده انسانهای مظلوم همراه با احساس پاک و قاطعیت ظلم ستیزانه می دانند.
فردی که طبق استانداردهای جهانی باید فرمانده سلاحها و سربازها باشد اما در اصل فرمانده دلها و قلب هاست چنانکه در فیلم وقتی به صحنه های شهادت او نزدیک می شویم با آنکه میدانیم او واقعا شهید شده اما قلبها چنان میتپد که احساس میکنیم همه آن روزها دروغ بوده و او زنده است.
فیلم «۷۲ ساعت» در مسیر تولیدات فیلمهای مستند یک نوآوری و پدیده است. تحمل یک مستند ۷۰ دقیقه ای بسیار طاقت فرساست؛ آن هم در سالن سینما و با خرید بلیطی که تماشاگر از جیباش میپردازد.
معمولا در ایران مرسوم نبوده و تنها به چند اثر مستند ورزشی میتوان اشاره کرد که نمایش عمومی داشته و بخاطر ورزشی بودن تقریبا موفق بودند اما این اثر میتواند ثابت کند که اتفاق بزرگی در حال رخ دادن است و نباید به سادگی از آن گذشت. تماشاگر میتواند رضایتمندانه از سینما بیرون بیاید.