در ابتدای این مراسم که اجرای آن را پژمان لشگریپور برعهده داشت ابراهیم حاتمیکیا طی سخنانی گفت: یک روز اسماعیل فرزندم به من گفت میخواهم که کتابی به عنوان آرتبوک که یک نوع جمعآوری هنری و تخصصی و مهم درباره یک اثر سینمایی است را برای فیلم بادیگارد انجام دهد و عنوان کرد که این کار در همه مناطق دنیا به یک شکل انجام میشود. من نیز به او گفتم آیا پیش از این با چنین عنوانی در ایران کاری به این شکل انجام شده است و او تنها نمونههای خارجی را به من نشان داد و گفت وقتی هر کسی آنچه برایش مهم است را به صورت کتاب درمیآورد. من نیز دیدم برای سینمای وطنی ما این اتفاق یک تجربه تازه است. پیش از این، تجربه کار با سینمای دیجیتال را داشته ام و آن نیز در فیلم «موج مرده» بود اما تنها از دوربین دیجیتال استفاده شده بود به هر حال ما آداب استفاده از سینمای دیجیتال را نمیدانیم.
وی در ادامه افزود: ما تلاش کردیم اتفاقهای مختلف در فیلم سینمای بادیگارد را منعکس کنیم حتماً هم ایرادهایی به آن وارد است اما به هر حال آغازکننده این مسیر بودیم. در ادامه به دیویدی فیلم بادیگارد در شبکه رسانه خانگی منتشر شده است باید اشاره کنم و بگویم در آن 2 ساعت تصاویری است که به پشت صحنه مربوط میشود. پشت صحنهای که کاملاً حرفهای قابل بحث برای گفتن دارد. خدا کند که پیش شما روسفید باشیم.
کارگردان فیلم سینمایی «آژانس شیشه ای» در ادامه اظهار کرد: اگر روح نوگرایی دوستان نبود این اتفاق نمیافتاد. کم کم بخش پنهان بادیگارد با نمایش ویدیویی آن مشخص میشود. همچنین نکته دیگری که به آن میتوان اشاره کرد این است که در فضای مجازی شاهد بودم که نسخه کامل فیلم بادیگارد با کیفیت مناسب منتشر شده، تازه متوجه شدم چه اوضاعی در این زمینه داریم. ماهوارهها هم نیز این را به نمایش درمیآورند. این ضررها سینماهای ایران را ضعیف میکند.
در ادامه نشست نوبت به مریلا زارعی بازیگر فیلم سینمایی «بادیگارد» رسید؛ وی با تشکر از پوران درخشنده کارگردانی که با آن در حال همکاری است که شرایط را برای حضور وی در این مراسم مهیا کرد، گفت: خیلی خوشحالم که در اینجا حضور دارم واقعیت این است که فیلم بادیگارد به ایستگاه آخرش رسیده است. جایی که مردم میتوانند به تماشای آن بنشینند. دوست داشتم بیش از این در مورد این کتاب صحبت کنم اما به دلیل مشغله کاری نتوانستم تمام آن را مطالعه کنم چرا که بعداز خواندن چند صفحه از آن متوجه شدم که باید آن را در زمان مناسب و با فراق بال خواند.
زارعی در ادامه افزود: تهیه آرتبوک برای فیلم سینمایی بادیگارد برای خودم بسیار جذاب بود ای کاش شرایطی فراهم میشد که سایر عوامل پروژه نیز میتوانستند در مورد کشف شهودی که در این اثر برایشان پیش آمده بود، صحبت کنند و مطالب آنها نیز در این کتاب به ثبت میرسید. هر روز که در پروژه سینمایی بادیگارد کار میکردم برایم جذابیت داشت و تجربه ای تازه را حس میکردم. فکر میکنم همه افراد در بخش خود چالشهایی داشتند که میتواند شنیدنی باشد.
وی در ادامه عنوان کرد: وقتی به کسی میگویند فیلمی فاخر است یک نگاه پر از عتاب و دشنام به او میشود و فکر میکنند بودجه کلانی در میان بوده اما باید بگویم در این فیلم هم موضوع فاخر بود و هم نگاه کارگردان. برای ابراهیم حاتمیکیا مبحث بیتالمال در این فیلم بسیار مهم بود که به نظرم از عهده مدیریت آن برآمدند. پیش از آغاز ساخت این فیلم تمام عوامل حدس میزدند که چه عتابها و دشنامهایی نیز ممکن است به سمت آنها روانه شود اما خودشان را ملزم میدانستند که کارشان را به نحو احسن و درست انجام دهند و این قابل تقدیر است.
در ادامه مریلا زارعی مقدمه این کتاب را برای حاضرین خواند و سپس نوبت به محمود کلاری رسید که وی با اشاره به اینکه از تولید چنین کتابی همه لذت بردند، گفت: تولید این کتاب حاصل یک رابطه صمیمی، گرم و حرفهای بین سازمان هنری رسانه ای اوج و سایر دوستان بود. حضور در این پروژه حقیقتاً یک توفیق جدید و خوب برای من بود. افرادی برای تولید چنین کتابی جمع شدند و هر آنچه تجربه کردند را به صورت عینی درآوردند. در ادامه باید بگویم که با مراجعه به فیلم پشت صحنه بادیگارد میتوانیم موارد آموزشی و دقیق زیادی را ببینم. پشت صحنه این فیلم بسیار کامل است و متفاوت. همچنین باید گفت یک نگاه آکادمیک قابل عرضه و تدریس و آموزش در آن وجود دارد. صحنههای در این فیلم وجود دارد که به طور معمول مردم و مخاطبان شاهد آن نیستند.
وی افزود: در مورد آرتبوک نیز باید بگویم مهمترین اتفاق بدیهی بودن، تازه بودن و اولین بودن است که در اینجا رخ داده است. مفتخریم بگوییم که این کتاب چیزی کمتر از آثار منتشر شده در نوع خودش ندارد و بسیار گویا است و سالها بعد میتوانیم بگوییم که مثلاً در سال 95 سینمای ما در چه وضعی بوده، نگاهمان چه بود و چه امکاناتی داشتیم. در مورد این آرتبوک بیش از این میتوان صحبت کرد که البته جایش اینجا نیست. برای تولید چنین اثری مهم بودجه نیست بلکه مهم خود اتفاقی است که افتاده است.
کلاری در پایان صحبتهایش در ارتباط با دی ویدی منتشر شده از فیلم سینمایی بادیگارد گفت: اولین بار بودم که با دیدن دیویدی فیلم حرص نخوردم و همه چیز در حد بسیار خوبی بود فلذا این مجموعه را میتوانیم به هر کسی معرفی کنیم.
اسماعیل حاتمیکیا فرزند ابراهیم حاتمیکیا نیز که این کتاب را تهیه کرده است در این مراسم با بیان اینکه اگر روحیه جوانی و نوگرایی در سازمان رسانهای اوج نبود به منِ جوان اجازه داده نمیشد کار کنم، اظهار کرد: تهیه این کتاب کاری خلق الساعه نبود. این کتاب هفت هشت ماه کار برد و پله پله به اینجا رسید. من در تصحیحات چندباره کتاب بیگناهم و این پدر بود که کار را سخت میکرد! پدر مشوق من بود و در عین حال میخواست من را آزمایش کند. من هم کوتاه نیامدم چون این ویژگی کمالگرایی را از خود ایشان به ارث بردهام هرچند این روحیه ممکن است خیلیها را اذیت کرده باشد. این کتاب تحفهای است به سینمای محترم و نجیب ایران.
در ادامه مراسم مهدی فیروزان مدیر عامل موسسه خانه کتاب طی سخنانی گفت: من 13 سالم بود که وارد حوزه فرهنگ شدم کار را از چاپخانه پدرم شروع کردم و طی این سالها خاک حوزه فرهنگ را خورده ام و اگر هم پذیرفتم که کارهای دیگری انجام دهم به شرط فعالیت در حوزه کتاب بوده است.
وی در ادامه افزود: توسعه مهمترین دغدغه من است به این دلیل که نه تعطیلبردار است و نه وکالتپذیر. پیشرفت و توسعه در حال اتفاق افتادن است و جامعهای که تنها یک طبقه خاص از آن توسعه یافته باشد فاصلههای آن با سایرین زیاد میشود. انیشتین جمله معروفی دارد که میگوید اتفاقاتی که امروز شاهد آن هستیم به دلیل پیشفرضها و گمانهزنیهایما است. در واقع توسعه نیز حاصل یادگیری است و یادگیری یعنی قدرت گمانهزنی. اینها را گفتم که بگویم من هرچه فیلمهای حاتمیکیا را نگاه میکنم، میبینم وی در حال بررسی پیش فرض هاست. آرتبوک این فیلم نیز کمک میکند که این فیلم از یادها نرود در واقع فیلم را به مکتوب تاریخی تبدیل میکند.
بنابراین گزارش در ادامه مراسم منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما گفت: خیلی دلم میخواهد در مورد کتاب و شیوه تولید آن حرف بزنم به همه این اتفاقاتهایی که در آن رخ داده نیاز به یک بحث کارشناسی دارد اما میخواهم به نکتهای دیگری اشاره کنم و این است که یک سنت قدیمی و جذاب که در جامعه ما وجود داشته حالا در یک فضای عجیب و غریب مورد نقد قرار میگیرد. بخشی از جذابیتهای سینما اهمیت آن در به ارث رسیدن به سایر افراد است. شاید ما تنها حرفهای باشیم که از ارث رسیدن حرفهمان به فرزندانمان خوشحال میشویم و به آن افتخار میکنیم. اگر به حرفهایی که ابراهیم حاتمیکیا که در سخنانش بود نگاه کنیم و به حرفهای فرزندش نیز توجه کنیم میبینیم که آنها به درستی آموزش دیدهاند و از سینمای ایران به عنوان یک سینمای نجیب یاد میکنند. این رفتار و اخلاق یک حس و وجدانی است که منتقل شده است.
وی با اشاره به آرتبوک بادیگارد گفت: خوشحالم که متنی از یک دانش به جای مانده است و باید به فرزندان حاتمیکیا بگویم که با فامیل بودن با وی افتخار کنید و این ایراد نیست و اگر نگاهی از باب نسبت شما به پدرتان به دلیل حضورتان در سینما به شما میشود، ایرادی به شما وارد نیست بلکه اشکال از آن نگاهها است.
در ادامه مراسم اکبر نبوی، منتقد سینما سخنرانی کرد و گفت: ساعت 3 صبح بود که شروع به خواندن این کتاب کردم و تا 6 صبح با آن صفا کردم. واقعیت این است که خیل عظیمی از جوانان علاقهمند به سینما هستند و تمام این کتاب ارزشهای ارزندهای دارد که به نوعی انتقال تجربه به آنها محسوب میشود. این کتاب برای آموزش جدی بسیار مناسب است و همچنین باید گفت هیچ هنری در شرایط کنونی به اندازه سینما جدی نیست.
وی افزود: مقدمهای که ابراهیم حاتمیکیا برای کتاب نوشته خیلی مهم است که استاد مسلم سینما از ادب شاگردی حرف زده است که یکی از مهمترین حلقههای گمشده سینمای ایران است و آن تواضع برای یادگیری است.
بعد از صحبتهای نبوی، احمدرضا درویش کارگردان فیلم رستاخیز در بخش دیگری از این مراسم با اشاره به ویژگیهای ابراهیم حاتمیکیا و سینمای او اظهار داشت: من بیش از چهل سال است با حاتمیکیا دوست هستم، حاتمیکیا منادی قامت بلند و قلندر سینمای ایران است. من در محضر ایشان ذرهای بیش نیستم.
وی ادامه داد: تا به امروز ادبیاتم با حاتمیکیا مانند یک دوست بود، اما امروز ادبیاتم فرق میکند. اگر رسول ملاقلیپور زنده بود در این جلسه شرکت میکرد بگذارید من در این جلسه چند کلامی جای رسول حرف بزنم. رسول عصیان داشت و فریاد میزد.
درویش ادامه داد: من با رسول ملاقلیپور در فیلمسازی دغدغهمندی و در موج و انفجار مشترک بودم. نسخه رسول فریاد بود و نسخه من قرصهایی با دُز بالا است.
وی خطاب به حاتمیکیا گفت: اگر ملاقلیپور اینجا بود، فریاد میکشید که ای ابراهیم این چه کاری است که کردی؟ چرا این فیلم را ساختی؟ برادر من مگر سرت درد میکند؟ اصلا صدایت شنیده میشود؟ مگر غیر از این است که صدایت گوش آدم را اذیت میکند. ابراهیم تو باید به جنوب و در صحرای حلب بروی و گوشهای را پیدا کنی و در آنجا داد بزنی.
کارگردان رستاخیز گفت: برادر من سینمای ایران، این کتاب «بادیگارد» را نمیخواهد. این کتاب برایت هزینه دارد و در آینده خواهی دید که به تو درباره چاپ این کتاب چه خواهند گفت.
در ادامه این مراسم فریدون جیرانی با اشاره به اینکه از صحبتهای دوستان لذت برده است، گفت: خوشحالم که حاتمیکیا وارد هیچ دستهبندی نشده است و همواره سینما برایتان مهمتر بوده است. در تولید این آرتبوک سرمایهگذار نقش مهمی داشته و صرفاً هدفش سرمایهگذاری نبوده است. او با یک اندیشه کارش را آغاز کرده است در این اثر توان هنری قابل توجهی وجود داشته که بالاتر از سینمای ایران بوده است. متأسفم که سیاست داخل سینمای ایران شده و این دوقطبیها را به وجود آورده و قدرت تشخیص درست را از ما گرفته است. باید این جریانات را به درستی تعریف کنیم و همچنین متأسفم که اتفاق بزرگ بادیگارد در جشنواره دیده نشد.
بعد از جیرانی، منوچهر محمدی تهیهکننده سینما پشت میکروفون قرار گرفت و گفت: فضای کنونی فضای بسیار بدی شده است، فضای دردناکی به وجود آمده و ما به افرادی نیاز داریم که با این فضا مقابله کند. برخی از بخشهای مهم را رها کردیم و به بخشهای خالهزنکی سینما میپردازیم.
وی همچنین گفت: حاتمیکیا دیگر درخت تنومندی شده که فقط باید به فکر قد کشیدن خودش باشد اما روی صحبتم به فرزندان حاتمیکیا است. امیدوارم که جا پای پدرشان بگذارند آن هم از جهت اخلاق و منش. چرا که حاتمیکیا نشان داد شجاعت دارد و در عقیده و اعتقاد به باورهایش آن را به همراه داشته است آنها نیز این را به ارث ببرند.
در پایان این مراسم از نسخه آرتبوک فیلم بادیگارد رونمایی شد و هنرمندان تابلوی این فیلم را امضا کردند.