این مراسم پس از تلاوت آیاتی چمد از کلامالله مجید، پخش سرود ملی و نمایش تیزری از پنج مستند موجود در مجموعه «رؤیای آمریکایی» برنامه با سخنرانی مهمانان برنامه آغاز شد.
سعید مستغاثی که پیشتر مستندهای موجود در این مجموعه را مستندهایی افشاگرانه خوانده بود در توضیح این گفته خود تصریح کرد: مستندهای افشاگرانه تعبیر دوگانه بلکه چندگانه دارد. غیر از مستندهای علمی و زیستمحیطی که آنها هم از جمله مستندهای افشاگرانه هستند و مسائلی را نشان میدهد که خیلیها ممکن است ندیده باشند. اما لغت افشاگرانه در اینجا مستندهای سیاسی اجتماعی گفته میشود مستندهایی که در ورای تصویر یکسری واقعیت را بازگو میکنند.
وی در ادامه افزود: در گذشته بسیاری از این مستندها را دیدهایم که در آمریکا اسکار هم گرفتهاند ما در مواجهه این مستندها با دو یا سه نوع افشاگری برخورد میکنیم. برای مثال در مستند «سیتیزن پل یا شهروند چهارم» درباره فردی صحبت میشود که مخاطب از قبل درباره آن اطلاعاتی داشته است حتی در مستندهای تاریخ آمریکا به عمق برخی مسائل نقب زده نمیشود و مخاطب را از اصل ماجرا باز میدارد. اما در مجموعه مستند «رویای آمریکایی» ردپایی از هدایتگری به چشم نمیخورد.
در ادامه مراسم نوبت به سخنرانی حسین دهباشی مستندساز نامآشنای کشور رسید. این مستندساز با اشاره به اهمیت کم خرجی مستندها در جسارت مستندساز تاکید کرد: تعداد کمی از مستندها شبیه مستند رویای آمریکایی ساخته شده است. من شبیه این مستندها را دیده بودم اما هر کدام نقاط ضعف و قوتی دارند. یکی از نقاط قوت مهم در این آثار دیدگاه آمریکاییها به خودشان است و از این جهت به دنبال نگاهی رفتند که کمتر توریستها به آن نگاه میکنند. نکته بعدی این است که مخاطب را کمتر به رنگ و لعاب سوق میدهند و همین کمخرجی باعث جسوری سازندگان آنها شده است. این 5 مستند دارای ویژگیهایی همچون کمخرج بودن، عدم تعلق به کمپانیهای بزرگ و جسور بودن است که البته در ایران نیز اگر بخواهیم به طور مستقل مستندسازی کنیم باید به تولید مستندهای کمخرج بپردازیم.
دهباشی ضمن تشکر از سازمان هنری رسانهای اوج و مرکز مستند سوره، تصریح کرد: البته من معتقدم توجه به این آثار نباید به نحوی باشد که آنها را توجیهگر همین سوژهها در داخل کشور خودمان بدانیم. برای مثال در این مستند افرادی را نشان دادند که به سطلهای زباله مراجعه کرده و از مواد غذایی داخل آن استفاده میکنند. این موضوع برای مهمترین کشور دنیا جای تأسف دارد. اما نمیتواند توجیهگر این باشد که در کشور ما برخی از اقشار ضعیف مردم نمیتوانند مواد غذایی مثل مرغ و گوشت مصرف کنند. در اصل بد بودن شرایط انسانی در آمریکا نمیتواند بسیار آزاردهنده است اما این نکته نمیتواند توجیهکننده شرایط بد انسانی در ایران باشد و ورود خبرنگاران به این موضوعات بسیار سخت است.
دهباشی افزود: حدود 37 سال اخیر هیچگونه ویزای خبرنگاری برای ایرانیها در آمریکا صادر نشده مگر ویزای همراه یا جهت خبرنگاران صداوسیما و واحد مرکزی خبر که تنها نزد سازمان ملل متحد بوده است. حقیقت بعدی این است که در خارج از آمریکا گفتوگوی مقامات آمریکایی با خبرنگاران ایرانی به طور مطلق ممنوع است و همین دسترسی به مقامات آمریکایی را دشوار کرده است. از همین رو برای درک واقعی از آمریکا ناچاریم به چنین مستندهایی که توسط خود آمریکاییها و با نگرشی متفاوت ساخته میشود مراجعه کنیم.
در ادامه سعید مستغاثی به اهمیت پژوهش و فعالیتهای فکری در زمینه مستندسازی اشاره کرد و گفت: در مستندهای روز جهانی این موضوع عادی شده که فیلمساز از سمت مراکز فکری تغذیه میشود. برای مثال در همین مجموعه، در مستند «چهار سوارکار» دیدیم که تا چه میزان از حضور کارشناسان مهم استفاده شده است و این موضوع به طور حتم پس زمینه پژوهشی داشته است. این ماجرا در سینمای آمریکا یک روال است و تحقیق و پژوهش نقش اعظمی از ساخت آثارشان به شمار میرود.
وی در ادامه به اهمیت تجربیات فیلمساز اشاره کرد و ادامه داد: در فیلم دوم «فوروارد 13» خود کارگردان با شرایط مشابهی که به تصویر کشیده مواجه بوده است و مدتی طعم از دست دادن خانه را چشیده است. در آمریکا اغلب سازندگان خودشان یا شرایطی که به تصویر میکشند از نزدیک دیده و تجربه کردهاند و یا دوره تحقیق و پژوهش بسیاری داشتهاند.
در ادامه مراسم حسین دهباشی درباره اینکه آیا این آثار به دست مخاطب آمریکایی میرسد یا نه، گفت: سه دسته مستند در دنیا تولید میشود که در کشورمان با دو دسته از آنها مواجهایم. اولین دسته مستندهایی است که توسط شرکتهای اصلی تولید میشود، دسته دوم مستندهای جشنوارهای است که الزاماً به قصد تولید و توزیع در تلویزیون ساخته نشده بلکه برای نمایشهای خصوصیتر تولید میشود و به فرم بیشتر توجه میکند. اما دسته سوم مستندهای دانشگاهی هستند که ما در کشورمان کمتر با آنها مواجهایم. همانطور که در یک دوره پژوهشی دانشگاهی دانشجویان باید آثار از این دست بسازند به طور حتم وقتی این اتفاق در قالب تصویر میافتد. دانشجویان با امکاناتی که دانشگاه در اختیارشان میگذارد میتوانند با هزینه 30 هزار دلار فیلمی را بسازند که شبکه توزیع آن محدودتر است و در انبوه سروصدای رسانهها کمتر به آن توجه میشود.
این مستندساز نامآشنای کشور ادامه داد: نکته بعدی این است که این آثار با ذائقه آمریکاییها یک جور نیست و به اصطلاح خودشان نیویورکی نیست و لسآنجلسی است. این آثار بازار چندانی در خود آمریکا هم ندارد و برای نخبگان آمریکا تولید شده است و گمان میکنم که برای نخبگان ایرانی هم در نظر گرفته شده است.
سعید مستغاثی به دستهبندی مخاطبین این آثار اشاره کرد و گفت: طبیعتا بیننده این آثار با بینندهای که برای تماشای چنین آثار هزینه میدهد فرق میکند. حتی مستندهایی که در اسکار مطرح میشوند گرچه بخشی از مراسم اسکار هستند اما مخاطب آنچنان زیادی ندارد و فقط برای موضوع در جشنوارهها هستند. در آنجا کمپانیها همانطور که تولید میکنند سیستم پخش هم دارند و فیلمهای خودشان را پخش میکنند.
وی افزود: برای مثال مستند «فوروارد 13» که یکی از مستندهای مجموعه رویای آمریکایی است، امکان پخش چندانی در آمریکا پیدا نمیکند این فیلمها در تلویزیون هم برای مخاطب نخبه به نمایش درمیآید. همیشه یک سیستم پخش است که حالت یک سیستم هدایتکننده در برابر مخاطبان را ایفا میکند و به این ترتیب الزاما آنچه که مطلوب است به دست مخاطب نمیرسد بلکه سرمایهدارها مشخص میکنند چه چیزی به دست مخاطبان برسد.
در ادامه مراسم رونمایی از مجموعه مستندهای رویای آمریکایی حسین دهباشی ادامه داد: مستندهایی که در مجموعه رویای آمریکایی قرار داده شده است تولید سالهای 2010 تا 2014 هستند و متاسفانه در ایران بسیار دیر عرضه شدند. در نتیجه مسائلی همچون مشکلات کار، مسکن و سهام که در این مجموعه به آنها اشاره شده فرزند زمانه خود هستند و امروزه تا حد زیادی چنین مسائلی منقضی شده است نمونه بارزش هزینه قرارداد 400 میلیارد دلار با سعودی است که 20 هزار شغل دائمی ایجاد میکند. این فیلمها به عنوان آثار کلاسیک در نقد جامعه آمریکا هنوز نیز هستند.
وی در ادامه با اشاره به موضوع مهاجرت نخبگان تصریح کرد: اما به هر صورت خوب است که جوانان ایرانی که طبق آمار 60 درصد از آنان متمایل به مهاجرت از ایران هستند با این مشکلات اقتصادی آشنا شوند و من اگر جای مسئولان ایرانی بودم برای هر یک از دانشجویان دانشگاههایی مثل دانشگاه صنعتی شریف که محلی برای استعدادیابی برای کشورهای خارجی شده است یک بسته از این مستند را تهیه میکردم تا از فرار مغزها جلوگیری کنم. آیا نمیتوانیم بگوییم که اینها همان افرادی هستند که رویای آمریکایی در سر دارند؟! این مستند میتواند به صورت واقعبینانه این موضوع را به ما گوشزد کند و به جوانهای ایرانی هشدار دهد.
سعید مستغاثی در ادامه با اشاره به تاثیر هجمه رسانهای در کماثر کردن آثاری از این دست گفت: آنچنان هجمه رسانهای به همراه کم کاری دارد که هر چقدر از این فیلمها به خورد آدمها بدهید فرقی ندارد. به نظر بنده اگر مجموعه مستندهای رویای آمریکایی با صدای اصلی و به شکل زیرنویس فارسی هم عرضه میشد مخاطبان اعتماد بیشتری به مفاهیم آثار میکردند چون ممکن است گمان کنند که صحبتهای اشخاص این مجموعه عوض شده است و در دوبله به میل خودمان مستند را تغییر دادهایم و از طرفی هم جذابیت مستند در بسیاری از اوقات به این است که صداهای اصلی و زبان اصلی آن شینده شود. واقعا کار کردن در این حوزه بسیار مهم است و از همین رو است که پیشنهاد میکنم که جشنوارههای متعددی درباره این مستندها برگزار شود و امثال مایکل مور، اولیور استین که از مستندسازهای خوب دنیا هستند به ایران بیایند و درباره آثارشان صحبت کنند.
دهباشی در بخش دیگری از این مراسم درباره اینکه چرا مستندسازان داخلی برای تولید آثارشان به سمت چنین نگاهی نمیروند که برخی نارساییهای اجتماعی را بهبود بخشند، گفت: این قضیه دو وجه دارد، وجه اول به حوزه ممیزی برمیگردد. امروزه اگر شخصی دوربین دست بگیرد و بخواهد از آلودگی هوا مستندی بسازد اول از همه او را دستگیر میکنند و بعد میپرسند که چه کار میکردی. نکته بعدی درباره این است شخصی فیلمی را تهیه میکند اما نمیداند که باید در کجا آن را توزیع کند.
وی با اشاره به نقیضه مهم در این زمینه ادامه داد: در ایران معمولاًوقتی استاد دانشگاهی میخواهد ترفیع درجه بگیرد حتماً باید محصول دانش و علم خود را به صورت مکتوب ارائه دهد و اگر فیلمی در این باره بسازد قبول نیست. بسیاری افراد دوست دارند فیلمهایی بسازند که دانشگاه نمیپذیرد و محدوده فعالیت آنها را بستهتر میکنند. اگر میبینیم در کشوری آثار مستند خوبی ساخته میشود به این دلیل است که در حوزه روزنامهنگاری قوی هستند. بسیاری از مستندسازهای توانمند جهان از روزنامهنگاران بزرگ کشور خود بودهاند. برای مثال مایکل مور و تعدادی دیگر از مستندسازها خوب دنیا به این دلیل که روزنامهنگار پژوهشی هستند مستندهایشان هم بهترین مستند است و متأسفانه ما در این زمینه بنیه مستندسازی قوی نداریم.
دهباشی در مورد امکان اعمال سانسور به مستندها توسط آمریکاییها گفت: یک مدل از این سانسورها مدل سنتی کشور خودمان است که تلاش به سکوت داریم و مدل دیگر مدل پیشرفته آمریکایی است که با ایجاد همهمه کاری میکنند تا صدا به گوش کسی نرسد. برای مثال زمانی بود که شما پیامی را به دیگری انتقال میدادی و در ذهن او میماند اما امروزه در فضای مجازی آنقدر حرفهای معتبر و غیر معتبر میشنوید که خودتان یادتان نمیماند کدام درست است یا غلط. در حقیقت وقتی شخصی احساس کند که در مستندسازی دچار سانسور میشود اصلا به سمت ساخت مستند نمیرود مگر اینکه بخواهد اطلاعات محرمانهای را منتقل کند.
در پایان این مراسم سعید مستغاثی تصریح کرد: در کشور آمریکا سرمایه حرف اول را میزند یعنی اینکه اگر بخواهی فیلمی را بسازی باید هزینه زیادی بپردازی. در آنجا پول حرف اول را میزند و این بسیار منطقی است. توطئهای در کار نیست و سرمایهگذار نیز برای تولید اثری هزینه میکند. برای مثال جورج کلونی همزمان با تولید اثر «شب بخیر موفق باشید» برنامهای در تلویزیون داشت اما بعد از پخش چند قسمت اسپانسر همکاریاش را با برنامه قطع کرد و کلونی هم نتوانست ادامه آن برنامه را بسازد. یا در مورد فیلم ترور رئیس جمهور که در زمان جورج بوش ساخته شد هیچگاه هیچ تهیهکنندهای جرأت نکرد برای آن اکران عمومی برگزار کند. همچنین جیمی کارتر کتابی درباره فلسطین نوشت و چنان بلایی سر او آوردند که به قول یکی از متفکرین آمریکایی از به صلیب کشیدن مسیح بدتر بود.
گفتنی است مجموعه مستند «رویای آمریکایی» شامل 5 اثر مستند جهانی با مضوع نقد سیستم حکومتی آمریکا و شیوه مواجهه این کشور با حقوق بشر است. این مجموعه مستند که با همکاری «سازمان هنری رسانهای اوج» و «مرکز مستند سوره» تهیه شده است شامل مستندهای شیرجه به کارگردانی جرمی سیفرت، چهار سوار کار به کارگردانی راس اشکرافت، نقص به کارگردانی دیوید سینگتون، مسلمانان قربانی جاسوسی به کارگردانی لوییس کاسترو و فوروارد 13 به کارگردانی پاتریک لاول است.
مجموعه مستندهای «رؤیای آمریکایی» ددر حال حاضر در مراکز مختلف عرضه محصولات فرهنگی توزیع و در دسترس علاقمندان قرار دارد.